-
سر و گردن
یکشنبه 24 خرداد 1394 17:17
افرادی که میگن جهان خود به خود به وجود اومده و ما خالقی نداشتیم چجوری سوراخ های جمجمه رو توجیه میکنن؟! این همه سوراخ و حفره به این ظرافت در همه افراد در جای کاملا مشترک و مشخص... پ.ن: سخته...اسم ها یادم میره...خدا به خیر بگذرونه ...
-
امتحان اول
شنبه 23 خرداد 1394 14:54
اولین امتحان تموم شد
-
نکته کلیدی
جمعه 22 خرداد 1394 15:57
هیچوقت از یک کنکوری نپرسید کنکور چجوری بود..فقط بگین تعطیلات مبارک نکته ای که متاسفانه واسه من هیچکس رعایت نکرد
-
یاد کنکور
جمعه 22 خرداد 1394 11:39
هی لابه لای فیزیو خوندن یاد کنکور دو سال پیش میفتم. خدایا شکرت... شاید اگر اینقدر اون سال ضربه نمیخوردم بعدا بدتر سرم میومد. دو تا درس بزرگ گرفتم ...البته غیر از بقیه درس ها! : 1- به من ربطی نداره که بقیه دارن چکار میکنن. 2- من نمیتونم و وظیفه هم ندارم که همه مشکلاتو خودم حل کنم..گاهی باید کمک بگیرم..نه اینکه به...
-
کلیه و گوارش
پنجشنبه 21 خرداد 1394 11:39
روم به دیوار یه ذره ادرار میخواد تشکیل بشه چه ماجرایی داره...خسته شدم دیگه:/ برو لگنچه دیگه عمو... گوارش هم کلا واگذارش کردم به خدا..فقط میدونم واگ خیلی عصب مفیدیه:| پ.ن: اون استادی که الان تازه داره جزوه میده بچه ها تایپ کنن واقعا وات د فاز... سرور گرامی شما باید الان سوالا رو بدی تایپ و تکثیر چار روز دیگه امتحانه....
-
پایان فرجه
چهارشنبه 20 خرداد 1394 18:39
دیروز فرجه تموم شد..دقیقا یک هفته. سه روز می مونه واسه اولین امتحان: فیزیو نمیدونم تلاشی که کردم تا چقدر دو هفته ی آینده قراره به دردم بخوره ولی امیدوارم این نگرانی هم مثل ترم های قبلی بی مورد باشه. هرچی موند..هرچی خوندم و یادم رفته..به هرحال همینه دیگه.بیش از این کاری از دستم بر نیومد. این ترم خیلی زیاد کلاس...
-
تفلون:|
سهشنبه 19 خرداد 1394 17:40
فیزیو خیلی نچسبه
-
درس بی درمان:|
دوشنبه 18 خرداد 1394 18:03
نمیدونم در طول ترم چه خطایی میکنم که آخر ترم اینجوری میشه؟! آخه من که همش درس خوندم..پس چرا همش مونده
-
اختلال ژنتیکی
دوشنبه 18 خرداد 1394 10:31
سوالی که با توجه به عکس های وحشتناک اختلالات ژنتیک به ذهنم رسیده اینه که تکلیف این بچه ها چیه؟ و خب قطعا الان وقت و حتی انرژی فکر کردن درموردشو ندارم.ایشالا تابستون..
-
بافت
یکشنبه 17 خرداد 1394 11:06
نمره بافت عملی خوب شد...یعنی اگر اون یکدونه سوتی هم نبود عالی میشد... دو تا تشکر میکنم و یک معذرت خواهی. تشکر میکنم از دوست عزیزی که بهم قول داد نیفتم و من همون طور که گفتم به طرز خیلی ساده لوحانه ای بهش اعتماد کردم و خدا خیرش بده! دوم تشکر میکنم از بند عینک!...که سر کلاس های بافت عملی و امتحان همراهم بود و نمیدونم...
-
قافیه
پنجشنبه 14 خرداد 1394 13:38
دیروز دوباره شروع کردم به قافیه دار نوشتن.. حس میکنم وزن شعرهام مشکل داره.کاش بتونم تابستون روش بیشتر کار کنم. با قافیه یاد اوایل نوجوونیم میفتم.نه واسم شاعر شدن مهم بود نه کتاب چاپ کردن نه حتی امیدی داشتم به اینکه شعر ها به دست مخاطبم برسه...فقط مینوشتم تا نسوزم..گاهی هم از ترس فراموشی بود... هیچوقت هیچکس نتونست...
-
3شنبه
سهشنبه 12 خرداد 1394 22:51
-
2شنبه
دوشنبه 11 خرداد 1394 23:43
-
امروز
یکشنبه 10 خرداد 1394 19:02
همه گروه های قبلی میگفتن امتحان سخت بوده. گفتم قول میدی نیفتم؟! خندید و گفت آره قول میدم. به طرز احمقانه ای امیدوار شدم و رفتم روپوش بپوشم!به همین راحتی!...خیلی ساده تر از اونی که دیگران فکر میکنن میشه امیدوارم کرد! بعد امتحان اومد چند تا سوال از جزوه عرفان بپرسه..چند تا شعر بود..یادش بخیر خیلی از این (مقام) ها توی...
-
بافت
شنبه 9 خرداد 1394 17:45
به سلامتی به نقطه ای رسیدم که هرچی جلوتر میرم بافت ها بیشتر به هم شبیه میشه..الان بافت کلیه و معده شبیه هم شده..دیشب شبیه نبود
-
اشرف مخلوقات
جمعه 8 خرداد 1394 17:34
میگفت یکی از مراحل رشد اینه که همیشه احتمال بدیم که شاید داریم اشتباه میکنیم. حس جالبی نیست!از یک مقدار بیشتره.شبیه گم شدنه...اینجور تکامل به سمت حذف نژاد میره - برحسب نظریه ها البته... یه جا خوندم برحسب سرعت نور ممکنه افرادی روی سیاره های دور از حضور سیاره زمین بی خبر باشن...خوش به حالشون! فقط کاش اونقدر مغرور نباشن...
-
بابا لنگ دراز
جمعه 8 خرداد 1394 10:10
کتاب بابا لنگ دراز از اونی که تصور میکردم خیلی جالب تره. انگار یه جورایی بخش بزرگی از آرزوهایی هست که همیشه داشتم.آرزوی حضور همیشگی یک نفر که واسش بنویسم...و مهم باشه چی مینویسم. البته یک نقطه ضعف بزرگی داره که باعث میشه حس کنم زیاد هم دوست ندارم جای جودی باشم!: بابا لنگ دراز هیچوقت جواب نامه نمیده. و من هیچوقت باور...
-
این روزهای من...
چهارشنبه 6 خرداد 1394 23:44
-
به نام او
چهارشنبه 6 خرداد 1394 23:20
اواخر سال اول دبیرستان بودم.خداروشکر اون موقع وایبر و واتساپ و اینستا و... نبود!حتی گوشی هم نداشتم..از فیسبوک هم خوشم نمیومد(و نمیاد)..دقیق یادم نیست ولی انگار هیچ خبری از دنیای مجازی توی زندگیم نبود!نه موبایل نه تبلت...نمیدونم چجوری ممکنه!!یادش بخیر..معتاد شدیم این روزا... خلاصه نزدیک تابستون یکی از دوستام هواییم...