شب ها و روز ها

می گویند روز با طلوع آغاز می شود...پس چرا 1 بامداد تاریک ترین نقطه ی شب است؟!

شب ها و روز ها

می گویند روز با طلوع آغاز می شود...پس چرا 1 بامداد تاریک ترین نقطه ی شب است؟!

لحظه ی مرگ چقدر میتونه تلخ باشه.....وقتی هنوز خاک لابه لای ورق های کتابخونست....حسرت کتاب هایی که نخوندم...حرف هایی که ننوشتم...از همه چی بدتره

آدم باید گاهی همه چی رو زیر و رو کنه...بگرده و بگرده و بگرده...و بعد با یه بغل حرف و نظر بشینه کنار و قبول کنه که همه جور نظری رو نمیشه و نباید با دو دست نگه داشت...و هیچ دو دستی کامل ترین دست خلقت نیست..بگه فعلا ظرفیت تکمیل...بقیه باشه واسه بعد...

و هیچ دو گوشی قسم نخوردن که همه چی رو کف دست بی امون زبون نذارن...

خیام....من باز هم ازت معذرت میخوام....تا حالا شرمنده ی یک روح بزرگ نشده بودم...

یه دوست دارم(البته قبلا بیشتر داشتمش!) که هروقت از تنهایی و اینکه هیچکس حواسش نیست و ... میگفتم یه جملاتی میگفت همه با این مضمون که: تو خودت چرا حواست به تنهایی هیچکس نیست!... یعنی اعتقاد داشت بیش از اینکه به فکر تنهایی خودمون باشیم باید به فکر درآوردن دیگران از تنهایی باشیم....

خدا دل هارو هم مثل هوش مساوی تقسیم نکرده..مگه نه؟

دلش خیلی بزرگه....عجیب بزرگ... 

حالا دوباره هوا سرد شده و محبت ها بیشتر از قبل یخ زده...کاش میفهمیدم حافظ چی میگه...

راستی ببخشید خیام...معذرت...نباید درباره اعتقاداتت با کسی مشورت میکردم...هم تو از چشمم افتادی و هم کسی...

کلا از تند رفتن..از یکدفعه دانا شدن..روشن شدن...باید ترسید!

زنجیری که تند تند سر هم بشه یهو از یه جا پاره میشه و کلشو باید ریخت دور...

آدما هیچکدوم 100%شبیه اونی که نظر میان نیستن.

از دونه های زنجیری که از دیگران میگیریم باید ترسید

خداحافظی واسه آخرین بار چه حسی داره؟اینکه بدونی دیگه نمی بینیشون؟....زندگی همینه یه عده میخوان بمونن ولی نمیتونن.یه عده هم نمیخوان و نمی مونن.

وابسته نبودن به آدما چه حسی داره؟

فواصل خاصی از سال به طرز عجیبی تنها میشم!به نظرم خوب بود درکنار افسردگی فصلی تنها موندن فصلی هم از لحاظ علمی توجیه میشد...البته هنوز مونده...حدود دو هفته دیگه تا اواسط آذر...میانترم ها هم شروع میشه که دیگه هیچی...رفیق به رفیق سلام هم نمیکنه.حکایت پیام هایی که readمیشن و جون ندارن یه سلام خشک و خالی پس بدن...

جدیدا دارم حس میکنم وقتی از بحث با یکی ناراحت میشم مشکل عقاید اون فرد نیست..مشکل منم که اون بحث باعث شده به عقایدم شک کنم و به روم نیارم!