شب ها و روز ها

می گویند روز با طلوع آغاز می شود...پس چرا 1 بامداد تاریک ترین نقطه ی شب است؟!

شب ها و روز ها

می گویند روز با طلوع آغاز می شود...پس چرا 1 بامداد تاریک ترین نقطه ی شب است؟!

به نام او

اواخر سال اول دبیرستان بودم.خداروشکر اون موقع وایبر و واتساپ و اینستا و... نبود!حتی گوشی هم نداشتم..از فیسبوک هم خوشم نمیومد(و نمیاد)..دقیق یادم نیست ولی انگار هیچ خبری از دنیای مجازی توی زندگیم نبود!نه موبایل نه تبلت...نمیدونم چجوری ممکنه!!یادش بخیر..معتاد شدیم این روزا...

خلاصه نزدیک تابستون یکی از دوستام هواییم کرد.گفت قشنگ شعر مینویسی و بهم یاد داد بلاگفا وب بسازم و شعرهام رو بنویسم . 

امتحان کردم..به نظرم جالب بود.

اوایل تایپ خیلی سخت بود.کار کردن با وب واسم سخت بود.نسل جدیدم ولی نسلمون داره زود قدیمی میشه!واسه یه بچه دبستانی الان این حرفا معنی نداره!

اولین وب واسم 3تا فایده داشت:

1-تایپ کردن یاد گرفتم تا الان بتونم تحقیق هام رو خودم تایپ کنم و محتاج تایپیست نشم!

2-فهمیدم هر آدمی یه موقعی باید بره و اگر قراره برنگرده من هیچ جوری نمیتونم بر گردونمش .

3-فهمیدم وزن و قافیه واسه من که رشتم ادبیات نیست دردسره..هیچکس نمیفهمید چی مینویسم.یعنی واسه کسی مهم نبود.شعر گاهی مد میشه(مثل الان!) و زود فراموش میشه.اینکه نوشته های یکی همه ی زندگیش باشه بی معنی به نظر میرسه..کسی واسه شعر کامنت نمیذاشت و مخاطب نداشتم.اگر هم کسی میومد فقط ایراد ادبی میگرفت و توجه نمیکرد که من فقط ادبیات راهنمایی خوندم و یک سال دبیرستان.

کم کم گاهی یک خاطره مینوشتم.

بعدا تصمیم گرفتم یک وب دیگه داشته باشم تا نظم وب قبلی حفظ بشه.وب دوم دلنوشته بود.که کم کم میرفت به سمت بی قافیه نوشتن .

بعد مدتی وب اول رو حذف کردم.

گاهی یه سری تغییرات جزیی و تغییر آدرس بود... تا اینکه سال کنکور  یه وب دیگه درست کردم و قبلی رو بستم.

و بدترین سال زندگیم اونجا سپری شد!...

شب کنکور وب جدید درست کردم . با یک مقدمه..و اولین پست طولانی فکر میکنم روز بعد نوشتم که خاطره مفصل روز کنکورم بود.

در کنارش وب دیگه ای هم تابستون بعد کنکور درست کردم تا دوستانی که میخوان شعرهام رو بخونن وسط کلی خاطره پراکنده گم نشن .

دو تا وب آخری از همه ی قبلی ها بهتر بود.اونجا مینوشتم تا چند هفته پیش که بلاگفا دچار مشکل شد.

فعلا اینجا مینویسم.اگر درست نشه می مونم.وگرنه شاید برگردم بلاگفا.اونجا خاطرات زیادی دارم..