سلیقم داره از شعر و کتاب سمت فیلم و سینما میره...البته از نوع ایرانی!
چند روز پیش "سایه های موازی" رو سینما دیدم. و خیلی خوب بود ...
ولی اگر پارسال... یا حتی چند ماه پیش می دیدیم مطمئنم که از وسط فیلم دیگه حوصلم سر میرفت و تو تاریکی دنبال عقربه های ساعتم می گشتم. همونطور که مامان و بابام و خیلی های دیگه مشخص بود حوصلشون سر رفته
سایه های موازی میتونست واسم یکی از بی معنی ترین فیلم ها باشه ولی پرمعنی ترین بود! هنر یعنی همین....
معنی هنر رو مخاطب میسازه. هنرمند فقط بخشی از قضیه هست
اینکه چجوری و چقدر درکش کنیم ...
کلا آزادی هنر بی نظیره . پذیرفتن یا نپذیرفتنش..دوست داشتن یا نداشتن.. و چجوری درک کردنش ..همش دست خودمونه... این آزادی هیچ جا دیگه نیست
هیچ چی مثل هنر نظرها و برداشت های متفاوت و متناقض رو محترمانه تو یک کتابفروشی یا سینما یا کنسرت سنتی یا نمایشگاه نقاشی کنار هم جمع نمیکنه.
دشمنت شرمنده
:*
کامنتم نیومده؟
من بیشتر اوقات فراغت رو رمان میخونم آهنگ گوش میدم بیشتر از همه چیز خدایی راس میگم میخوابم
آره اومد شرمنده ظهر یادم رفت تاییدش کنم
اتاقم رو جمع میکنم رمان میخونم آهنگ گوش میدم بیشتر از همه چیز خدایی راس میگم ها میخوابم
رمان...خوبه
امروز یک رمان دیدم..دنیای سوفی..خیلی دوستش داشتم به نظر جالب میومد
سر کتاب نخوندنم با خودم خیلی دعوا دارم!
سلام خانم گل حال شما؟
شاید باور نکنی حدود دوساله تقریباً، طرف تلویزیون نرفتم ولی فیلم خواهران غریب رو خیلی دوست دارم
سلام
پس اوقات فراقت چکار میکنی؟!