اولین سرمای پاییزی داره کم کم حس میشه...و اولین پاییزی هست که از اومدنش واقعا خوشحالم!
تابستون طووولانی امسال بالاخره گذشت
تا یکی دو ماه دیگه میتونم دستام رو تا بالای مچ فرو کنم تو کاپشن بزرگم و شال گردن بپیچم دور صورتم
پاییز و مخصوصا زمستون فصل راحت تنها بودنه.. خوبیش اینه که آدم میتونه لای لباس های گرمش قایم بشه و تنهاییش به چشم نیاد
تنهایی بهار و تابستون تلخ تره. خیلی ضایع هست! مثل تنها بودن تو فرودگاه کیش! باید وایستی کنار چمدونت و به آدم های خوشحالی که دوتا یا چند تایی دارن واسه پاساژ و شو دلفین برنامه ریزی میکنن نگاه کنی...و بعد فکر کنی وقتی تنها با چمدون سنگینت برگردی خونه 50متریت نون های شام کپک زده یا نه..
با تنهایی محرم تبریز خیلی فرق داره...
حالا اصلا چرا تنها؟!
همیشه که نه..ولی گاهی لازمه... لااقل بین مسیر دانشکده تا خونه لازمه آدم با خیال راحت چند تا تصنیف گوش بده و آفتاب داغ رو صورتش نباشه و مترو تا خرخره پر نباشه و بچه ها تو بغل مامانشون از گرما جیغ نکشن
و البته پاییز و زمستون فصل های چند صفحه اضافه کردن به دفتر شعر هم هست:) اگر بخوام اسم خودم رو شاعر بذارم(که البته کار درستی نیست) اعتراف میکنم که شاعر سرمای زیر ماهم نه شاعر لب جوب!!
وای منم این ترم برای اولین بار عملی داریم حالا برامن آسونه ولی واسه تو سخته :(ولی تو زرنگی بابا بیستی بیست
درس های عملی گاهی خیلی ناجوره...مثلا بیوشیمی واقعا دوست نداشتم..آناتومی که واییییی....
ولی کار با میکروسکوپ دوست دارم
سلااااااام بر نیایش جان جانان :)))
امیدوارم این هفته برات کلی اتفاقات خوب داشته باشه
همیشه شاد و سلامت و خوشبخت باشی
من از هفته آینده کلاسام شروع میشه :))))
سلااام
ممنون تو هم ایشالا ترم خوبی داشته باشی
درسامون داره زیاد میشه یهو