بیشتر از دانشجو حس میکنم کارگر معدنم...
فضای وب خیلی تکراری شده..خب بلاگفا بد موقعی به هم ریخت .موقع خوبی واسه شروع وب جدید نبود.
مثلا جای این پست های : آی دلمو شکستن و آی هوار از دوست ناباب و بعضا چند تا پست پر سوز و گداز از درد فراق خالیه ولی خب شرمنده...الان نمیتونم تصور کنم کسانی که امتحان ندارن مشکلشون چیه !
یک صحنه از امروز: سوسک از دیوار راهرو بالا میره.... و ما برخلاف دخترهای خجسته ای که فرصت و حال ترسیدن از سوسک دارن با حسرت نگاهش میکنیم و میگیم کاش سوسک بودیم و امتحان نداشتیم:|
پ.ن: موضوعاتو بزرگ نمیکنم...اصل مطلب مینویسم .
پ.ن2: هنوز جزوه نرسیده.دو روز دیگه امتحانه. و قطعا نمیشد یک قسمتی از مباحث حذف بشه یا به کتاب اکتفا کنیم چون احتمالا ممکنه
یک مجاورت خیلی خلفی از یک گوشه ی خیلی ریز لگن که مد نظر استاده فراموش بشه .به هر حال 6سال دیگه خطاهای خیلی بزرگی در جامعه پزشکی رخ میده اگر ما شب امتحان درست بخوابیم:|