شب ها و روز ها

می گویند روز با طلوع آغاز می شود...پس چرا 1 بامداد تاریک ترین نقطه ی شب است؟!

شب ها و روز ها

می گویند روز با طلوع آغاز می شود...پس چرا 1 بامداد تاریک ترین نقطه ی شب است؟!

کارگر معدن

بیشتر از دانشجو حس میکنم کارگر معدنم... 

فضای وب خیلی تکراری شده..خب بلاگفا بد موقعی به هم ریخت .موقع خوبی واسه شروع وب جدید نبود.

مثلا جای این پست های : آی دلمو شکستن و آی هوار از دوست ناباب و بعضا چند تا پست پر سوز و گداز از درد فراق خالیه ولی خب شرمنده...الان نمیتونم تصور کنم کسانی که امتحان ندارن مشکلشون چیه !

یک صحنه از امروز: سوسک از دیوار راهرو بالا میره.... و ما برخلاف دخترهای خجسته ای که فرصت و حال ترسیدن از سوسک دارن با حسرت نگاهش میکنیم و میگیم کاش سوسک بودیم و امتحان نداشتیم:|

پ.ن: موضوعاتو بزرگ نمیکنم...اصل مطلب مینویسم .

پ.ن2: هنوز جزوه نرسیده.دو روز دیگه امتحانه. و قطعا نمیشد یک قسمتی از مباحث حذف بشه یا به کتاب اکتفا کنیم چون احتمالا ممکنه 

یک مجاورت خیلی خلفی از یک گوشه ی خیلی ریز لگن که مد نظر استاده فراموش بشه .به هر حال 6سال دیگه خطاهای خیلی بزرگی در جامعه پزشکی رخ میده اگر ما شب امتحان درست بخوابیم:|

نظرات 1 + ارسال نظر
پرستو دوشنبه 25 خرداد 1394 ساعت 22:41

واای این کارگر معدنو موافقم !!
امروز امتحان داشتم، یه امتحان سخت. دیشب که تا صبح داشتم خواب بیماری ها رو میدیدم. چند بار از خواب پریدم و درسها رو تو ذهنم مرور کردم !! صبح که بیدار شدم صاف رفتم سراغ کتابم تا سوالهایی که خواب دیده بودم رو چک کنم!!!
الان هم انگار کوه کندم بس که خسته م، اما آرامش پس از امتحان خیلی کیف میده ... یه خواب راااحت !
دیگه زندگی ما تا چندین سال به همین منواله، باید کم کم عادت کرد !

آفرین چقدر مسلط بودی که خوابشو میدیدی!!
و خب خوش به حالت که فرصت خوابیدن و خواب دیدن داشتی...این همه امتحان پشت سر هم خیلی افتضاحه...آرامشی واسه بعدش نمی مونه چون بلافاصله روز بعد...

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد